[صفحه اصلی ]   [ English ]  
:: فصلنامه علمي-ترويجي جامعه شناسي آموزش و پرورش كنفرانس ساليانه انجمن جامعه شناسي آموزش و پرورش ايران ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
درباره ما::
نشریات و انتشارات::
سمینارها و نشستها::
واحدهای استانی::
کمیته ها ::
بخش دانشجویی::
اخبار رویدادها::
عضویت در انجمن::
بخش آموزش::
مراکز مرتبط::
برقراری ارتباط::
تفاهم نامه ها::
تسهیلات پایگاه::
پست الکترونیک::
اسناد راهبردی::
کمیته آموزش و پرور و هویت ::
مصاحبه::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
اطلاعیه ها
 
 
..
:: مصاحبه مجله مهر نیوز با دکتر ابوطالب سعادتی‌شامیر ::
 | تاریخ ارسال: 1397/9/23 | 

همه دردسرهای زنان شاغل در ایران
 
وضعیت زنان شاغل در جامعه این روزهای کشور از جمله مسائل مهمی ست که باید به آن به گونه ای درست پرداخت. زنانی که همزمان چندین وظیفه را به دوش می کشند.
مجله مهر - زهرا شریف پور: ساعت حوالی ۱۶ است. زن جوان چشم از ساعت برنمی دارد، تمام وسایل خود را جمع کرده و منتظر است تا به سرعت محل کارش را ترک کند. به عقربه های ساعت نگاه می کند و چند دقیقه بعد از جایش بلند می شود تا از رییس خداحافظی کند، اما با جمله «الان برای یک جلسه مهم تماس گرفتند و شما هم باید حضور داشته باشید» مواجه می شود.
زمان زیادی برای رسیدن به مهدکودک فرزندش ندارد، همسرش نیز به ماموریت رفته و کسی نیست که کودک را تحویل بگیرد، مجبور میشود برای چندمین بار از مسئولان مهد خواهش کند فرزندش را برای ساعاتی اضافه تر نگهداری کنند.
در سالهای اخیر و با افزایش تعداد زنان شاغل، سن حضور کودکان در مهدکودک ها کاهش و تعداد آنها افزایش یافته است. کودکان خواب آلودی که صبح های زود در سرما و گرما از والدین خود جدا شده و به مربیان مهد سپرده می شوند و این آغاز روز یک مادر شاغل است؛ زنی که صبح زود بیدار می شود، کودک را به مهد می سپارد و به محل کار می رود. او در آنجا موظف است کارهای محوله را به خوبی انجام دهد و به تبع بخش زیادی از انرژی او صرف محل کار می شود، هنگام بازگشت به خانه نیز بخش دوم یک روز معمولی آغاز می شود، رسیدگی به کارهای خانه، همسر، فرزندان و ... و فردا نیز به همین منوال.
این در حالی است که هماهنگی بین ایفای نقشهای مختلف، گاهی از عهده برخی زنان خارج است و منجر به بروز مشکلاتی برای آنان می شود.
لزوم هماهنگی میان نقشهای مختلف زنان شاغل
زنانی که به عنوان زن شاغل در جامعه حضور دارند باید همزمان به ایفای نقش های مختلف بپردازند و معمولا تمایز خاصی بین آنها و زنان خانه دار در این زمینه وجود ندارد و جامعه از هر دو انتظارات یکسانی دارد.
دکتر ابوطالب سعادتی شامیر، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، معتقد است: هر فردی که وارد زندگی متاهلی می شود، ملزم به پذیرش یک سری نقشهاست. اول نقش همسری و دوم نقش مادری که از او انتظار می رود آنها را درست انجام دهد. اگر زنی شاغل باشد (اعم از شغلهای سبک و سنگین) ممکن است این شغلها با مسئولیتهایش تداخل پیدا کند، مثلا نتواند وظیفه همسری یا مادری را به درستی انجام دهد و البته این موضوع بستگی به شغل هم دارد.   برخی مشاغل سنگین ترهستند و وقت آنها نامناسب است، برخی مشاغل نیز جزء مشاغل مدیریتی محسوب می شوند و بنابراین بسیار وقت گیر و استرس زا هستند.
وی ادامه می دهد: زنان شاغل باید بتوانند بین نقشهای مختلف هماهنگی به وجود بیاورند تا هیچ کدام از بخش های زندگی آنها دچار آسیب نشود. البته ممکن است گاهی یک بخش از زندگی آنها دچار مشکلاتی شود اما این موضوع ممکن است حتی برای زنانی که فراغ بال بیشتری دارند نیز به وجود بیاید، بنابراین باید با تدبیر و خویشتن داری درصدد رفع مشکلات برآیند. ضمن اینکه بسیاری از زنان شاغل، وظایف خود را به درستی انجام می دهند و در این گفتار صرفا روی صحبت با آنان نیست.
آیا کودکان مادران شاغل، چند تربیتی می شوند؟
برخی از روانشناسان، فرزندان زنان شاغل را افرادی با چند تربیت متفاوت می دانند. تربیتی که آمیزه ای از خانواده، مهدکودک، پرستار کودک و ... است.
عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی آموزش و پرورش ایران، در این باره می گوید: در چنین شرایطی طبیعی است که مادر زمانی را که باید برای تربیت فرزند بگذارد، صرف محیط کار می کند. معمولا در این گونه موارد، تربیت کودک توسط افراد دیگری به جز مادر انجام میشود، البته این موضوع با سن فرزند نیز ارتباط ویژه ای دارد، مثلا اگر در سنی باشد که او را را به مهدکودک یا پرستار بسپارند، تربیتی که مدنظر والدین است انجام نمی‌شود؛ اگر بچه ها بزرگ‌تر باشند نیز در هنگام عدم حضور والدین در منزل، از طریق تلفن و تلگرام و اجتماع و دوستان، تربیت هایی را دریافت میکنند که مدنظر پدر و مادر نیست. ضمن اینکه اگر برای فرزندان هم اتفاقی بیفتد احساس گناه پایدار و آزار دهنده ای همیشه همراه آنها هست.
سعادتی شامیر، بعضی تربیت ها را جایگزین ناخواسته تربیت والدین می داند و بیان می کند: این روزها تربیت منحصر به خانواده نیست، بلکه وقتی فرزند وارد رده سنی «نوجوانی» شد و با همسالان رابطه دوستانه برقرار کرد، موارد دیگری هم در تربیت او دخیل می شوند، بنابراین در دوران مدرسه و مخصوصا در سن بلوغ، حضور والدین و مخصوصا مادر برای حمایتهای تربیتی و عاطفی بیشتر، بسیار لازم و ضروری است. این روزها انحرافات اجتماعی در کمین بچه هاست و مادران باید مراقب باشند تا آسیب های اجتماعی متوجه آنها نشود.
مادران شاغل، خودشان را فراموش نکنند
به موضوع اشتغال مادران شاغل، از زاویه ای دیگر نیز می توان نگاه کرد. مادری را تصور کنید که در یک کلان شهر زندگی می کند و از صبح تا عصر دور از منزل و فرزندان است. او در بسیاری از لحظات به فکر کودک است و معمولا در طول روز چند بار به مهدکودک یا پرستار یا کسی که فرزند را نگهداری می کند زنگ می زند تا جویای احوالش شود. اگر فرزند در سنین نوجوانی باشد به نوعی دیگر فکر مادر درگیر اوست. در این گونه موارد، شرایط مادرانی که فرزندان معلول یا بیمار دارند بسیار سخت تر است و اگر کارفرما با این گونه زنان همراهی نکند شرایط بسیار سخت تر می شود.
سعادتی شامیر در این باره می گوید: زنانی که مشاغل سنگین دارند و فرصت نمی کنند برای تربیت کودکان وقت بگذارند به نوعی به خود نیز آسیب میزنند، زیرا زمانی را که در کنار فرزندشان نیستند فکر آنها متوجه فرزند است و ممکن است کار خود را باکیفیت انجام ندهند و توبیخ و تحقیر از جانب محل کار متوجه آنها شود. این گونه زنان ممکن است از پس ایفای نقش همسری نیز به خوبی برنیایند و مجموع این شرایط منجر به استرس های فراوانی برای برخی از این بانوان می شود. من به عنوان یک روانشناس به افرادی که میخواهند وظیفه مادری را بپذیرند توصیه می کنم در وهله اول بهتر است شغل خود را سبک کنند یا در شغلشان مناصب خیلی سخت را قبول نکنند.
 
 
وی بیان می کند: مثلا خانمی که استاد دانشگاه یا معلم است یا در بیمارستان و بانک و ... مشغول کار است، وقتی شغل سبک تری دارد به تناسب، استرس های آن کمتر است. اما وقتی قرار است ارتقاء شغلی پیدا کند طبیعی است که هر چه درجه شغلی بالاتر میرود وقتی که آن زن برای کار میگذارد بیشتر خواهد بود و او درگیر استرسهای شغلی میشود و از طرفی فشار خانواده هم وجود دارد. در این گونه موارد، همسر و فرزندان به صورت کلامی و ... معترض می شوند. بنابراین بهتر است تا زمانی که مادران، کودکان را به حدی از استقلال و هویت نرسانده اند که خودشان مسئولیت کارها را به عهده بگیرند،   بین شغل و فرزندان تعادل ایجاد کنند زیرا در غیر این صورت آسیب های جدی به آنها وارد خواهد شد.
زنان ایرانی؛ پیشگامان گذار جامعه از سنت به مدرنیته
اواخر دهه ۶۰ که تلویزیون های سیاه و سفید کم کم جای خود را به تلویزیون های رنگی میدادند، جامعه ایران نیز در حال تحول بود. جنگ تمام شده بود و کشور در آستانه ثبات نسبی قرار داشت. همین موضوع موجب تغییر و تحولاتی در جامعه زنان ایرانی شد. ورود زنان به دانشگاه ها و بازار کار بیشتر شد و در یک دگردیسی که شاید حدود یک دهه طول کشید این قشر از جامعه از قالب صرفا سنتی خارج شدند. البته در دوران جنگ نیز زنان نقشهای بسیار مهمی را ایفا کردند که ذکر آن در این مجال نمیگنجد. ورود این قشر از جامعه به بازار کار، طبیعتا در بسیاری از موارد منجر به ارتقاء شغلی شد. ضمن اینکه بحث پیشرفت شغلی نیز بحثی وسوسه انگیز است که به راحتی نمیتوان از آن گذشت.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات در این باره بیان می کند: وقتی به یک خانم شاغل پیشنهاد درجه بالاتر شغلی شود خیلی سخت است که آن را رد کند. این در حالی است که معمولا وقتی آن را میپذیرد درگیر تزاحم کاری و فشارهای روانی می شود مخصوصا آنها که گسست های بالاتری دارند، در این گونه موارد معمولا مادر از وظیفه اصلی باز می ماند و فرد در بازتاب کلی اجتماعی بازتاب بدی خواهد داشت. بنابراین بهتر است زنان در این گونه موارد همه شرایط را سنجیده و بهترین تصمیم را اتخاذ کنند تا زندگی آنها با آسیب مواجه نشود.
 
 
 
 
آیا اشتغال زنان زمینه ساز روابط فرازناشویی همسرانشان است؟
این روانشناس می گوید: به پشتوانه سالها مشاوره با زوجین در سطوح مختلف اجتماعی به جرات می گویم پدیده ای به نام روابط فرازناشویی در بسیاری از موارد، به اشتغال خانمها مرتبط است، یعنی خانمهایی که به واسطه درگیریهای شغلی، نقش همسری را به درستی انجام نمی دهند زمینه ساز روابط فرازناشویی همسرانشان خواهند بود. همچنین در برخی موارد، خانمهایی برای مشاوره به ما مراجعه می کنند که چنین روابطی داشته اند و اکنون دچار عذاب وجدان شده و می خواهند این موضوع را ترک کنند. عده ای نیز برای تایید گرفتن مراجعه می کنند.
 
وی ادامه می دهد: وقتی مراجعان مرد به مراکز مشاوره را آسیب شناسی می کنیم در بسیاری از موارد همسر آنها کمتر در منزل حضور دارد. این گونه مردان می گویند همسر ما معمولا در خانه نیست و اگر هم باشد فکر و روح او درگیر است و نقش همسری را به درستی انجام نمی دهد، به شکل مطلوب به خودش نمی رسد، آنقدر در جلد شغل و کارش رفته که عشوه گری های زنانه را فراموش کرده و کم کم جذابیت خود را از دست می دهد و فرصتی برای روابط همسری باقی نمی ماند و این گونه موارد کم کم موجب طلاق عاطفی می شود.
حرف آخر اینکه...
بسیاری از زنان هم در محیط کار موفق هستند و هم در زندگی شخصی. چنین زنانی میتوانند الگوی خوبی برای دیگر همنوعانشان باشند. زیرا اگر مسائل مربوط به اشتغال زنان، مدیریت و کنترل نشود، در طولانی مدت، آسیب زا خواهد بود و برخی آسیب ها قابل ترمیم نیستند. مردان نیز باید شرایط همسرانشان را درک کرده و آنان را در مسیرهای پیش رو یاری رسانند.
 
دفعات مشاهده: 5400 بار   |   دفعات چاپ: 887 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: مصاحبه با دکتر بیژن زارع ::
 | تاریخ ارسال: 1397/9/23 | 
«تورم نظام دانشگاهی» و «مدرک‌گرایی» در یک جامعه چه آسیب‌هایی ایجاد می کند؟
ما پنج برابر کشورهای پیشرفته دانشگاه داریم؛ آمارها نشان می‌دهد که تعداد دانشگاه‌ها در کشور به 2640 عدد رسیده است. این در حالی است که چین با جمعیت یک میلیاردی‌اش 2481 و هند 1620 دانشگاه دارد. این وضعیت، شرایط سختی را بر اقتصاد کشور حاکم می‌کند. اگر بخواهیم سهم وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی را از تعداد دانشجویان شاغل به تحصیل مشخص کنیم، درمی‌یابیم که حدود 68 درصد به دانشگاه‌های دولتی و 32 درصد به دانشگاه آزاد اسلامی اختصاص دارد.
این در حالی است که حدود 5 هزار میلیارد تومان از بودجه کشور به دانشگاه‌ها اختصاص پیدا می‌کند و در عین حال، 50 درصد از جمعیت بیکار را نیز تولید می‌کند.
از دیگر بسترهای مدرک‌گرایی، گرایش مدیران ما به اخذ مدرک است. واقعیت این است که خیلی از فارغ‌التحصیلان ما جذب بدنه اداری نمی‌شوند. میانگین مدرک تحصیلی سیستم اداری ما سوم راهنمایی است! یعنی، با وجود ارائه این تعداد انبوه از فارغ‌التحصیلان، کمتر توانسته‌ایم فضای مناسب برای جایگزینی این طیف تحصیلکرده ایجاد کنیم. این در حالی است که دکتر سید مهدی سیدی، رئیس کارگروه نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعلام کرده است که در سال 2015 حدود 11300 نخبه، به دیگر کشورها مهاجرت کرده‌اند که تقریباً در مقایسه با سال 2014 حدود 16 درصد رشد دارد. می‌خواهم بگویم که ما عملاً از نیروهای متخصص آموزش‌یافته در ساختار اجتماعی و اقتصادی بهره نمی‌گیریم و بیکاری این افراد، اغلب خود را در مهاجرت نخبگان نشان می‌دهد.
واقعیت این است که ما خارج از ظرفیت، دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی تأسیس کرده‌ایم و در مقابل سیستم آموزشی ما چندان که شایسته و بایسته است کارایی مطلوب را ندارد.
 دانشگاه در دنیا با هدف «بها به شایستگی‌ها»ی افراد از طریق تحصیل و کسب مدرک به وجود آمد اما در ادامه به رشد بی‌سابقه مراکز آموزش‌عالی بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم انجامید که البته این مسأله خاص جامعه ما نیست و حتی جهان غرب نیز با تورم نظام دانشگاهی مواجه است. پاترسیا هیل کالینز، جامعه‌شناس معروف امریکایی، از این پدیده به‌عنوان «بحران مدرک» سخن گفته است.
انتظار می‌رود که رابطه متقابلی بین مدرک و منزلت، پرستیژ اجتماعی، حقوق اقتصادی و وضعیت شغلی وجود داشته باشد و احتمالاً مدرک‌گرایی به همین دلیل، اهمیت پیدا کرده است. اما وقتی این کارآمدی، اتفاق نمی‌افتد، طبیعتاً بحران به وجود می‌آید.
در ارتباط با مدرک‌گرایی در دنیا دو اظهارنظر وجود دارد؛ برخی مدرک‌گرایی را مثبت تلقی می‌کنند و معتقدند تولید مدارک بالا و تخصصی، در سطح کلان می‌تواند به توسعه اقتصادی کمک کند. نتیجه این امر، ارتقای رفاه فردی، موقعیت اجتماعی و اقتصادی افراد است.
اما در ارتباط با مدرک‌گرایی، یک تلقی منفی هم وجود دارد؛ تحلیلگرانی که در این دسته قرار می‌گیرند بر این باورند که اگر تنها معیار پاداش‌دهی را مدرک قرار دهیم، از سایر پتانسیل‌های افراد در پاداش‌دهی چشمپوشی کرده‌ایم. بنابراین، با سطحی از «شکل‌گرایی» مواجه می‌شویم که در نتیجه آن، همه برای کسب مدرک هجوم می‌برند، آسیبی که اکنون ما با آن دست به گریبان هستیم.
مادامی می‌توان بر مدرک «ارزش» بار کرد که مدرک «اثرگذاری فردی و اجتماعی» داشته باشد. این در حالی است که متأسفانه در جوامعی همچون ما چنین امری رخ نداد و بسیاری از دانش‌آموختگان حتی جذب سیستم اقتصادی و اجتماعی نشدند.
 پدیده مدرک‌گرایی محصول یک جبر اجتماعی هنجاری است که عوامل و متغیرهای زیادی در بروز آن دخیل هستند و بخشی از آن ریشه در سیستم آموزشی و بخش دیگر، ریشه در نظام اجتماعی و اقتصادی دارد.
تحقیقات داخلی گویای این واقعیت است که ارتقا علمی برای خدمت بیشتر به جامعه، ارتقا ارزش‌های انسانی، کسب مزایای مادی شغلی، کسب ارزش‌های اجتماعی، فشار و خواست خانواده، فرار از سربازی، گریز از بیکاری و... بخشی از دلایل شخصی گرایش به مدرک‌گرایی در کشور است. گفتنی است که فارغ از دلایل شخصی، بخشی از علل مدرک‌گرایی، به ساختارهای جامعه و فرهنگ ما بازمی‌گردد.
تحصیل برای ایرانیان همواره به لحاظ تاریخی و فرهنگی امری ارزشمند بوده است اما اینکه چرا امروز هدف از تحصیل به مدرک‌گرایی تقلیل یافته است؟ موضوعی قابل تأمل است.
شاید بتوان این گونه نتیجه‌گیری کرد که اولا، ما با مدرک به شکل صوری برخورد کرده‌ایم و احساس کرده‌ایم صرف داشتن مدرک بالا کفایت می‌کند. دوم، شاید می‌خواستیم به دنیا نشان دهیم که ما برای علم و علم‌آموزی اهمیت بسیار قائل هستیم؛ در نتیجه تنها به افزایش شمار فارغ‌التحصیلان بسنده کردیم. سوم، نداشتن یک استراتژی روشن برای توسعه آموزش عالی است و چهارم، غلبه احساسات اولیه عدالتخواهانه که باعث شد آموزش در قانون اساسی رایگان شود؛ بدون توجه به اینکه آموزش هزینه دارد و همین رایگان شدن باعث «فربگی مدرک‌گرایی» در کشور شد.
 * مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر بیژن زارع است که 18 آبان ماه، با عنوان «بررسی علل گرایش جوانان به مدرک گرایی» در محل دانشگاه خوارزمی ایراد شد.
منبع: روزنامه ایران
دفعات مشاهده: 5475 بار   |   دفعات چاپ: 847 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
انجمن جامعه شناسی آموزش و پرورش ایران Iranian Association for Sociology of Education
Persian site map - English site map - Created in 0.05 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4645